کد مطلب:120250 شنبه 1 فروردين 1394 آمار بازدید:388

بعد اجتماعی و سیاسی تقوا















بخش دوم، بعد اجتماعی و سیاسی تقوی و در واقع پذیرفتن مسئولیتهای اجتماعی و سیاسی است كه از تقوی برمی خیزد و فرد متقی در حالی كه در اوج تقوی و در اوج خود سازی است، باید در اوج فعالیتهای سیاسی و اجتماعی باشد. آنها كه به بهانه ی تقوی و زهد از جامعه كنار می كشند و در فعالیتهای عمومی شركت نمی كنند، باید جواب امام امیرالمومنین (ع) را بدهند.

باز در خطبه ی همام كه از تقوی و متقین سخن می گوید و نشانه های آنها را بر می شمارد، می فرماید:

فمن علامه احدهم انك تری له قوه فی دین و حزما فی لین و ایمانا فی یقین و حرصا فی علم و علما فی حلم و صبرا فی شده.

فرد با تقوا كسی است كه علاوه بر جنبه های عبادی و شب زنده داریها و خود سازیها، نیرومندی در دین و صبر در شدائد دارد. آیا كسی كه كنج عزلت گزیده و در گوشه ای به عبادت نشسته و دور از سیاست به مطالعه پرداخته، شدتی برای او هست و صبری لازم دارد؟ هرگز ابر قدرتها و توطئه گران با كسانی كه تنها مطالعه می كنند كاری ندارند. شما ده سال در گوشه ی كتابخانه ای در یك زمینه ی علمی تحقیق كنید، هیچ كس با شما كاری ندارد، اما اگر بخواهید كه نتیجه ی این تحقیق در جامعه

[صفحه 7]

پیاده شود، آن وقت، مشكلات، خود را نشان می دهند و باید با سر پنجه ی صبر و تدبیر آن را به پیش برید.

فرد با تقوی از زیر بار مسئولیتها و كارهای حساس، شانه خالی نمی كند، او مشتاقانه می پذیرد و سختیها و مشكلاتش را هموار می كنید. شما ببینید اسوه و نمونه كامل عصر خودمان، امام امت را كه در سن هشتاد و چند سالگی كه باید فقط استراحت كند، چگونه مملكت، بلكه دنیا را زیر نظر دارد و برنامه می دها و دنبال می كند و با همه ی سختیها و فشارها، ذره ای یاس و ضعف به خود راه نمی دهد. این نمونه ی فرد با تقوی است پس هر كس تقوایش بیشتر است، باید در برابر مشكلات اجتماعی، صبورتر باشد: «فی الزلازل وقور»: در سختی ها و مشكلات جانكاه، چون كوه استوار است. و با استقامتی كه از پایگاه تقوی الهام می گیرد، بر مشكلات پیروز می گردد.

مگر امام و ملت نمی دانستند كه این انقلاب بنیادین به سادگی به هدف نمی رسد؟ آری با توجه به عظمت هدف، كوه توطئه ها و دشمنی ها را هم می دیدند. امام بزرگوار در همان سال 42 كه در مسجد اعظم قم سخنرانی فرمود، درست به خاطر دارم و طنین صدای او در گوشم هست كه می فرمود:

اگر این انقلاب، صد هزار كشته هم بدهد، جا دارد تا از اسلام دفاع شود.

قسمت دیگر بحثم در رابطه با عبادت و تقوی است. فرد با تقوی، علاوه بر مسئولیتهای اجتماعی و سیاسی و ابعاد مختلفی كه بدان اشاره شد، بعد مهم دیگری را نیز دارد و آن حالت نیایش و عرفانی است كه او را به ملكوت اعلی می برد و احساس محبت الهی را به او می دهد. بعد خاص انسان، بعد عبادی او است. فرد با تقوی، علاوه بر خود سازی و ترك گناه، یك جنبه دیگری باید داشته باشد كه راز و نیاز با خداست. جمله ای از استاد شهید «آیت الله مطهری» نقل می كنم كه با بیان این مطلب، بحثم را تمام می كنم. ایشان در جلسه تفسیر قرآن می فرمود كه مسلمان واقعی، بدون عبادت و نیایش، مخصوص شب زنده داری و نماز شب، تحقق نمی یابد. اگر مسلمان، چند دقیقه پیش از اذان صبح از خواب برنخیزد و با خدا راز و نیاز نكند و نماز شب نخواند و از خوف و خشیت الهی، اشك بر گونه هایش جاری نشود، او نمی تواند یك مسلمان كامل باشد این حالت عبادی و عرفانی به اندازه ای ضرورت دارد كه جا داشت از واجبات باشد، اما خداوند برای این كه تكلیفی شاق بر امت اضافه نشود و آنها

[صفحه 8]

به زحمت نیفتند، واجب نكرد. به تعبیر علمی، اقتصادی و... ولی مانعی هم در كار بود. فرد با تقوی در كنار كلیه ی مسئولیتها اعم از اجتماعی، سیاسی و فرهنگی، باید بیداری شب و راز و نیاز با خدا را فراموش نكند.

امام (ع) در همان خطبه همام می فرماید:

اما اللیل فصافون اقدامهم تالین لاجزاء القرآن...

پروا پیشگان هنگامی كه شب فرا می رسد آماده عبادت و ورود به دریای نور و جهان وجد و سرور معنوی می گردند. مگر می شود فرد با تقوی در خواب فرود رود و از حضور در محضر محبوب، بهانه آورد؟ مگر می شود عاشق شیدای دلخسته خوابش ببرد و از صول معشوق غفلت كند؟ آری، متقین، شب را در برابر خدا به نماز می ایستند، قرآن را باز می كنند، آیات نورانی قرآن را با عشق و شور می خوانند، گویا همه ی وجودشان، آیات خدا را زمزمه می كند و از هر سلولی، ندای انا العبد به گوش اهل دل می رسد.

فاذا مروا بآیه فیها تشویق ركنوا الیها طمعا.

وقتی آیات تشویق را می خوانند یا می شنوند گویا دارند حقایق و وعده های الهی را می بینند و آن گاه كه به آیه عذاب می رسند گوش های دلشان باز می شود:

اصغوا الیها مسامع قلوبهم

نمی گویند آن حضرت خوب گفته است، نه، این حقایق و علوم را با جانشان لمس می كنند، گویا دارند این عذابها را می بینند و احساس می كنند. این قدر برایشان یقینی شده است:

فهم حانون علی اوساطهم مفترشون لجباههم و اكفهم و ركبهم و اطراف اقدامهم یطلبون الی الله تعالی فی فكاك رقابهم

ببینید چگونه دارند راز و نیاز می كنند: این افراد با تقوی قامتشان را خم می كنند، چهره های خود را بر خاك می سایند و دستها و زانوهای خود را در برابر خدا بر خاك می گذارند. از خدا چه می خواهند؟ از خدا می خواهند كه جانهایشان را آزاد كند. این را علی می گوید، همان علی كه در نخلستانهای كوفه هنوز صدای گریه و مناجاتش به گوش هوش می رسد، هنوز شهر كوفه آن صدای ملكوتی را چون زنگ در گوش دارد.

و این چنین است كه رزمندگان ما و شاگردان مكتب علی علیه السلام، دعای

[صفحه 9]

كمیل علی (ع) را می خوانند و زمزمه می كنند و صدای موحش خمپاره ها آنها را از این وجد و حال باز نمی دارد.


صفحه 7، 8، 9.